احتمالا آن روز که ابراهیم حامدی در حال خواندن ترانهای درباره خلیجفارس بود، فکر نمیکرد همین ترانه روزی زمینهساز ایجاد مطالبهای گسترده از سوی هواداران و مخاطبان او شود! در میان انبوهی از واکنشها نسبت به حضور این خواننده در فستیوال موسیقی ویژه شاه سعودی، سوال درباره عدم اجرای ترانه خلیجفارس یکی از پرتکرارترین آن ها بود. فستیوالی که در سال ۹۸ درآمد ۷۰۰ هزار دلاری را برای ابراهیم حامدی به دنبال داشت. سعودیها آن سال نزدیک به شش میلیون دلار برای حضور خوانندگان ایرانی با ۱۰۰ تماشاگر طراحی و اقدام به پخش تلویزیونی برنامه آنان کردند که ابی یکی از این خوانندگان بود. درآمد ابی در شهرهای بزرگ و کنسرتهای بزرگ در حاشیه ایران در بهترین حالت یک میلیون دلار و در کمترین حالت ۴۰۰ هزار دلار است. اما ابی که چند سال قبل در کنسرت دوبی خود مدعی شده بود برای احترام به فرهنگ میزبان قصد اجرای این ترانه را ندارد، یک بار دیگر با همین بهانه از اجرای این ترانه سر باز زد تا نشان دهد ماجرای عشق و علاقه به ایران و سرزمین پارسی، دست کم توسط او بیشتر به شوخی شبیه بود! ابی ادعا میکند که نه سیاستگذار است و نه سیاسی. این ادعا در حالی مطرح می شود که بررسی عملکرد ابی، از همخوانی ترانه نون و پنیر و سبزی در سال ۶۸ با داریوش اقبالی تا ترانه های رویای ما، تصمیم، کوچه نسترن و ... در دهه ۸۰ و ۹۰ و حتی مشارکت و اظهار نظر در برخی مسائل این ادعا را نقض می کند. حامدی چند سالی است که مدیریتِ تمام فعالیتهایش را به همسر و فرزند خواندهاش فرشید حامدی سپرده است. فرشید حامدی هم تا توانسته آقای صدای سابقِ ۷۳ ساله را دوانده تا بلکه آخرین سالهای عمرِ پدرخوانده، مساوی با بالاترین درآمدها باشد. اما نکته ای که این روزها در اظهارات پیرامون ابراهیم حامدی جایش خالیست این است که چه شد ابی به اینجا رسید؟ چه شد خواننده ای که ایران و عشق به تار و پود آن مستقیم یا تلویحی در آثار و کردارش مشاهده می شد به جایی رسید که این عرق را به مشتی دینار فروخت؟ و چقدر طول می کشد تا هر که دلش برای این خاک می تپد روزی به چنین نقطه ای برسد؟
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟